استراتژی جدید سایپا برای حفظ تیراژ و تحویل، سایپا برای تأمین نقدینگی مورد نیاز خود، بهجای رفتن سراغ وامهای پرهزینه بانکی، وارد «فاز ارزان تأمین مالی» شده؛ مسیری که هدف اصلی آن پاسخگویی به مطالبات معوق قطعهسازان و جلوگیری از قفل شدن دوباره خطوط تولید است.
به گزارش صنایع خودرو به نقل از ایرنا، سایپا برای تأمین نقدینگی مورد نیاز خود، بهجای رفتن سراغ وامهای پرهزینه بانکی، وارد «فاز ارزان تأمین مالی» شده؛ مسیری که هدف اصلی آن پاسخگویی به مطالبات معوق قطعهسازان و جلوگیری از قفل شدن دوباره خطوط تولید است. فروش املاک و داراییهای مازاد، نه از سر اضطرار، بلکه بهعنوان راهی کمهزینهتر و سریعتر برای تزریق پول به چرخه تولید در دستور کار قرار گرفته؛ پولی که سود بانکی ندارد و تعهد بازپرداخت هم روی دوش نارنجیپوشان جاده مخصوص نمیگذارد.
داراییهایی که تولید نمیکنند، اما پول را حبس کردهاند
بخش قابل توجهی از مشکلات نقدینگی در بنگاههای بزرگ، نه به نبود دارایی، بلکه به نوع دارایی برمیگردد. زمینها، املاک و شرکتهایی که سالها بلااستفاده یا کماثر ماندهاند، عملاً پول شرکت را منجمد میکنند. نگهداشتن چنین داراییهایی نه تیراژ تولید خودرو را بالا میبرد و نه بدهی را کم میکند. آزادسازی این منابع، دقیقاً همان کاری است که امروز سایپا سراغش رفته؛ تبدیل داراییهای راکد به نقدینگی قابل استفاده برای تولید.
در شرایط فعلی اقتصاد، استقراض بانکی برای خودروسازان بیشتر شبیه اضافه کردن بار به خودرویی است که همین حالا هم تحت فشار است. سود تسهیلات، زمان طولانی دریافت و الزام به بازپرداخت، هزینه تمامشده تولید را بالا میبرد و دست شرکت را در مدیریت نقدینگی میبندد. ولی فروش داراییهای مازاد پولی وارد شرکت میکند که نه بهره دارد و نه سررسید. همین تفاوت است که این مسیر را به گزینهای منطقیتر تبدیل میکند؛ بهویژه وقتی اولویت، تسویه بدهی قطعهسازان و پایدار نگه داشتن زنجیره تأمین است.
سایپا همچنان میراث دار آیندهفروشی است
چالش مالی امروز سایپا، یکشبه ایجاد نشده است. طی سالهای گذشته پیشفروش بدون تناسب با توان تولید، منابعی را وارد شرکت کرد که زودتر از موعد مصرف شد. خودروها فروخته شدند، پولها خرج شد، اما تولید عقب ماند. حالا خودروساز موظف است خودرو تحویل دهد، بدون آنکه جریان نقدینگی متناسبی در اختیار داشته باشد. در چنین شرایطی، فروش اموال مازاد یکی از معدود ابزارهایی است که میتواند بخشی از این شکاف مالی را پوشش دهد و بدهیهای زنجیره تأمین را کاهش دهد.
تحلیل کارشناسی و واقعیت موجود نشان می دهد واگذاری یک ملک یا داراییای که در نقشه راه آینده شرکت جایگاه کلیدی ندارد، لزوماً به معنای تضعیف توان صنعتی نیست بلکه منابع مالی ارزان قیمت و بدون سود به نسبت دریافت منابع از بانکها را در پی دارد و در بسیاری از خودروسازان بزرگ جهان، نیز مرسوم است.
در میان تمام این بحثها، یک نکته کمتر دیده میشود و آن ریشه فشار مالی صنعت خودرو، فقط در دارایی و نقدینگی نیست. زیان انباشته، شکاف قیمت کارخانه و بازار، و قیمتگذاری دستوری، سالهاست نفس تولید را گرفته است. تا زمانی که این متغیرها اصلاح نشوند، خودروساز ناچار است برای زنده نگه داشتن تولید، از ابزارهایی مثل فروش داراییهای مازاد استفاده کند؛ ابزاری که در مقایسه با بدهکار شدن بیشتر، کمهزینهتر و شفافتر است.















